به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی کتاب "ما و تاریخ فلسفه اسلامی" نوشته دکتر رضا داوری اردکانی روز دوشنبه، پنجم اردیبهشت ماه 1390 از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با حضور حجتالاسلام علی اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر حمیدرضا آیتاللهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دکتر رضا داوری اردکانی، مؤلف کتاب در تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
نسبت ما با فلسفه اسلامی، سؤال اصلی کتاب دکتر داوری است
دکتر غلامرضا اعوانی در آغاز سخنان خود با اشاره به اینکه کتاب "ما و تاریخ فلسفه اسلامی" حاوی بسیاری نکات بدیع و ظرایفی است که احتیاج به جلسات بحث و بررسی بسیار دارد، گفت: این کتاب فقط بیان تاریخ فلسفه اسلامی نیست بلکه سؤال اصلی در آن به نسبت ما با فلسفه اسلامی مربوط میشود. وقتی ما نسبتی با فلسفه داشته باشیم فلسفه نیز با ما نسبتی دارد و در نتیجه فلسفه به عنوان موضوعی زنده وجود خواهد داشت.
وی افزود: درباره پیوند میان فلسفه و دین دو نظر وجود دارد. در یک نظر فلسفه اسلامی فلسفه دانسته نمیشود. این نگاه شرق شناسان است که از بنیه فکری ضعیفی برخوردار بودند. اما باید توجه داشت که سخن حکیم را حکیم میفهمد و بنابراین فرد باید فیلسوف باشد تا حرف فیلسوف را دریابد. البته همه شرقشناسان هم این طور نبودند و برخی از آنها بسیار عالم، حکیم و منصف بودهاند.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به برخی نقل قولهای دکتر داوری در کتاب، گفت: لئو اشتراوس گفته است در قرون وسطی مسیحیت باید از خود در مقابل فلسفه دفاع میکرد اما در عالم اسلام این فلسفه بود که باید از خود در مقابل اسلام و متکلمان و فقها دفاع میکرد.
این استاد فلسفه و حکمت ادامه داد: دلیل انکار فلسفه اسلامی توسط غربیها ابنرشد است به ویژه ابنرشد لاتین و نظریه منسوب به او به نام حقیقت مضاعف. در واقع عقل مدرن از عقل ابنرشدی آغاز میشود در حالی که ابنرشد یک شارح بود اما ابنسینا شارح نبود و به همین دلیل هم مورد انتقاد ابنرشد بوده است. در واقع بر خلاف گرایش ابنسینایی که سعی در تقریب دین و فلسفه داشت، مکتب ابنرشد بر عکس مکتب ابنسینا وحدت دین و فلسفه را غیرممکن میدانست.
اعوانی با اشاره به نسبتی که میتواند میان زمین و آسمان در فلسفه وجود داشته باشد، یادآور شد: حکمت امری زمینی است که با آسمان هم مرتبط است. یعنی در حکمت قدیم میان زمین و آسمان جدایی وجود ندارد. در غرب فلسفه کاملاً زمینی شده است اما در شرق جنبههای زمینی حکمت بسیار کم رنگند.
وی یادآور شد: فلسفه در مغرب زمین و اسلام سیر معکوس داشتهاند. در غرب قرون وسطی، این متکلمان بودند که به فلسفه روی آوردند ولی در عالم اسلام این فیلسوفان بودند که به مسائل کلامی توجه کردند و آنها را به روش فلسفی مورد بحث قرار دادند. بنابراین باید توجه داشت که هر چند کلام، عرفان و فلسفه در مسائل مشترکند اما در روش اختلاف دارند. متکلمان به وحی التزام دارند، عرفا به روش کشف و شهود عمل میکنند و فیلسوفان به عقل توجه دارند.
رئیس انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی گفت: اینکه یکی فلسفه غرب خوانده، فلسفه اسلامی بنویسد فواید بسیاری دارد. دکتر داوری در این کتاب نکاتی را متذکر شدهاند که اگر کسی فقط فلسفه اسلامی بخواند، نمیتواند آنها را مطرح کند. همچنین استفاده گسترده از منابع گذشته، تنوع مطالب، بیان ارتباط برخی از مسائل فلسفه اسلامی و فلسفه غرب و پاسخ به شبهات از دیگر نکات مهم در این کتاب است.
این پژوهشگر و استاد فلسفه و حکمت افزود: کتاب "ما و تاریخ فلسفه اسلامی" بررسی دقیقی از سیر عقل و عقلانیت در جهان اسلام، سیر تطور فلسفی مدنی و نیز فلسفه در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر جهان اسلامی است و منابع فلسفه اسلامی را از نگاهی دیگر مورد بحث قرار داده است.
اعوانی در پایان گفت: بخش فلسفه معاصر این کتاب یکی از منابع مهم و معتبر در فلسفه جدید است به ویژه مباحث مربوط به علامه طباطبایی و شهید مطهری، مباحث مربوط به وضعیت فلسفه معاصر و نیز نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه غرب.
دکتر داوری: من در این کتاب دفاع صمیانهای از فلسفه کردهام
در پایان نشست رونمایی کتاب "ما و تاریخ فلسفه اسلامی"، دکتر رضا داوری اردکانی، مؤلف این اثر به بیان سخنانی در این باره پرداخت. وی در آغاز سخنان خود گفت: شاید تعجب کنید اگر بگویم که من این کتاب را در شش ماه نوشتم. شما میتوانید بگویید کتابی که در شش ماه نوشته شود کتاب نیست اما در واقع من پیش از نوشتن آن بسیار در اینباره فکر کرده بودم.
رئیس فرهنگستان علوم افزود: من مثل دوندهای هستم که وقتی به آخر راه نزدیک میشود بر سرعت خود میافزاید، در چند سال اخیر بیش از دو هزار صفحه نوشتهام و اکنون دیگر نه میتوانم بخوانم و نه چیزی بنویسم. خدا را شکر میکنم که این مطالب را نوشتم و مباهات میکنم که این نوشته مورد توجه استادان فلسفه قرار گرفته است.
وی سپس به کتاب محمد عابد الجابری با عنوان "نحن و التراث" اشاره کرد و گفت: این کتاب، کتابی خواندنی است. جابری فاضل است اما فیلسوف نیست. فیلسوف باید مواظب حرف خودش باشد و ببیند که وقتی حرف می زند حرف او چه تبعاتی خواهد داشت. کتاب جابری بهانهای شد برای نوشتن کتاب "ما و تاریخ فسلفه اسلامی" که من در آن با تعصب از فلسفه اسلامی دفاع نکردهام.
داوری با اشاره به اینکه جابری در کتاب خود به درد قومیت میراثگذاران از فارابی به بعد سخن گفته است، تصریح کرد: وی میگوید این میراثگذاران فلسفه را با قومیت ایرانی منحرف کردهاند و من انتظار چنین سخنی را از جابری نداشتم. وی ابنرشدی است که به مذاق غربیها سخن میگوید. باید از وی پرسید که اگر شما وارث این فیلسوفان هستید چرا ملامتشان میکنید و اگر میگویید که این فیلسوفان عرب هستند چرا از قومیت ایرانی آنها سخن میگویید.
این استاد و پژوهشگر فلسفه ادامه داد: من میخواستم نشان دهم که بر خلاف سخنان جابری میتوان به فلسفه اسلامی به نحو دیگری هم نگاه کرد و وقتی به بزرگان فلسفه نگاه میکنیم باید حرمت آنها و حرمت فلسفه را نگاه داریم چرا که هرکس چنین نکند متفکر نیست.
داوری در پایان تأکید کرد: اگر جابری فیلسوفان اسلامی مانند ابن سینا را متهم به قومیت ایرانی میکند آنگاه او دیگر نمیتواند بگوید "نحن و التراث" بلکه من باید بگویم "نحن و التراث". ما اگر بخواهیم فیلسوف شویم نمی توانیم به ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا توجه نکنیم. این تفکر است و من در این کتاب دفاع صمیمانهای از فلسفه کردهام.
نظر شما